
قصه ازاونجاشروع شدکه خیلی عصبانی بود.تیغ وبرداشت و گفت اگه دوستم داری ثابت کن.
گفتم چجوری؟؟؟
تیغ وبرداشت وگفت رگتوبزن!
گفتم مرگ وزندگی دست خداست.
گفت پس دوستم نداری!!!
تیغ وبرداشتم ورگموزدم.وقتی داشتم تواغوش گرمش جون میدادم زیرلب گفت:
اگه دوستم داشتی تنهام نمیذاشتی...
نظرات شما عزیزان:
peace 
ساعت9:53---28 دی 1391
سلام وبلاگ تو هم عالیه موفق باشی اگر هم دوست داشتی می تونی با عضو شدن در وبلاگ من 1000نفر بازدید کننده ی اتوماتیک جایزه ببری
vida 
ساعت17:47---27 دی 1391
سلام وبت قشنگه !!! پاسخ:خب دوسش داشت به حرفش بود.بایددوست داشتنشوجوری ک گفت ثابت میکرددیگه!!!!
|